تو هم باید راحت ول میکردی میرفتی خونه بابات یه پیام هم میدادی به شوهرت من حالم خوب نیس به فکر شام مهمونات باش. چطور اون قرارشو با داییش کنسل نمیکنه ولی تو باید پای نفهمی اون بمونی و به جون خودت و بچت اهمیت ندی؟؟؟
منم بودم بیحال بودم.هم خوررش قیمه هم مرغ.هم سالاد کاهو هم سبزی هم ماست خیار.چ خبره واقعا
جیغ و داد بزن شلوغ کاری کن بعد بگو بخاطر لیتکه دیشب سر پا بودم
چقد زشت
به جاریت میگفتی خب ۲نوع غذا درست کردم تو از مرغه بخور
خواهرشوهرتم توجیح کرده واسه اینکه نیاد کمکت
عیب نداره تجربه بشه برات واسه دفعه های بعد....با بچه داری ام سخته نبینم بریز و بپاش کنی براشون هاااا
عزیزم 4 ساله ازدواج کردم ولی شوهرم خیلی مطیع خواهرش هست و دوستش داره فکرکن تو مراسم ختم فامیل بودیم تو تابستون ساعت 7 عصر درحال خداحافظی یهو خواهرش رو دعوت کرد واسه شام منم غذا از بیرون گرفتم بعدم چقدر ناراحت شده بود که چرا خودم یه چیز آماده نکردم😐
اسی از من به تو نصیحت زیادی خودتو زرنگ نشون نده.. باور کن اونا که خودشونو راحت میکنن و به زحمت نمیندازن عزیزترن و زندگی بهتری دارن... من مهمون ساعت چهار و نیم بگه ۸ میام یه برنج میزارم و مرغ.. شوهرمم مجبور میکنم خریدای بیرونو خودش بکنه
چند ماهه هستی
بگو خودش غذا از بیرون بگیره تا درس عبرت بشه .دلت واس خودت و بچه ت نسوخت .اون بی فکره تو چرا کوتاه میایی
۱۱اردیبهشت ۹۹هم شوهرم برداشت تمام خاندانش افطاری دعوت کرد خونه منم هفت ماهه تا ساعت سه صبح نشستن هفت صبح ۱۲اردیبهشت کیسه اآبم پاره شد و بیمارستان زایمان زودرس بچم کلی زودتر به دنیا اومد 😔😔سر یه نفهمی شوهرمو خاندانش همه برنامه ریزیام ریخت بهم آتلیه برای عکس بارداری وقتم دوهفتهبعدش رود نتونستم برم حسرتش موند رو دلم من نمیبخشمشون چرا انقد شعور ندارن بابا زن باردار خودش نیست که فقطدو نفره الان این تاپیک خوندم یاد خودم افتادم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
