2777
2789
عنوان

دیشب برام مهمون یهویی اومد

| مشاهده متن کامل بحث + 2607 بازدید | 99 پست

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

این جاریم رو میشناسم میدونستم دیر میاد که دست به چیزی نزنه

خسته نباسی ولی من جای شما بودم به شوهرم میگفتم کارشو کنسل کنه و کمکم کنه. غذام از بیرون میگرفتم تا ادب بشه و خودم فقط برنج میزاشتم.

خریدام میزاشتم گردن خودش.

شما خودت استباه کردی بخودت فشار اوردی

صبح یکم پشیمون بود هی حال نی نی میپرسید ولی زیاد باهاش حرف نزدم.. میدونمم هرچی دعوا کنم فایدخ نداره ...

سیاست نداری عزیز جان بجای دعوا کافی بود بعد از رفتن مهمونا به بهونه ی کمر درد و دل درد بری اتاق و دست به سیاه و سفید نزنی الکی هم پیاز داغش رو زیاد کنی اینجوری هم به حد کافی عذاب وجدان میدادی بهش هم مجبورش میکردی همه ی کارا رو انجام بده تا دفعه بعد از این کارا نکنه 

بعدم برای شام زیادی شلوغش کردی غریبه که نبودن  یه نوع غذا با سالاد کافی بود بقیه اضافه کاری بوده که هم الکی خودت رو خسته کردی هم توقع قوم شوهر رو اینجوری بالا میبری از حالا بجای قدردانی یه بار سفره ی ساده بندازی تازه طلبکار میشن 

گورستان ها پر از افرادی است که روزی گمان میکردند چرخ دنیا بدون آن ها نمیچرخد
آره شکر خدا الان یه پسر دارم تازه رفته تو هجده سال. منظورم اینه که من این قد عصبی شدم و پست گذاشتم ت ...

خیلی سال گذشته دیگه بهش فکر نکن.. هر چند که به نظرم باید تو طلبکار میشدی نه شوهرت..خدا پسرتو برات حفظ کنه

دخترای قشنگم دوستتون دارم... هر چی آرزوی خوبه مال شماها🥰🥰 دوستان برای آرامش و سلامتی مادر عزیزم صلوات بفرستین. مادرم خیلی سختی کشیده💔💔 
 تا به حال بخاطر حماقت شوهرت بچه سقط کردی؟؟؟ من کردم پسر نازنین هفت ماهم مرد بخاطر این که عرو ...

آخ آخ دلم کبابم شد😔😔😔😔😭خداصبرت بده امان از شوهرای بی فکر منم دارم منم دقیق هفت ماهه بودم  مهمونی دعوت کرد کل خاندانش فردا صبحش بچم به دنیا اومد ولی هنوز که هنوز سه سالشه به خاطر وزن کمش که اومده دنیا همش اسن دکتر اون دکتریم 

فقط لبخند بزن 🫶🏻
بخاطر مادرشوهرم پختم چون هم روزه بود هم دندوناش مشکل داره گفتم بتونه حداقل سوپ بخوره

خب گلم شما خودتا انداختی تو زحمت اونا باید متوجه میشدن برای شما سخته یانه

حرفهایم،مثل یک تکه چمن روشن بود.من با آنان گفتم: آفتابی لب درگاه شماست که اگر دربگشایید به رفتارشما می تابد.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز