تقریبا همه رو انجام دادم .حتی یه دونه بود که سوره بخونید و سوال بپرسید میگه من خوندم شب اول خواب دیدم یه پسری که پسر خودم هست داره تو کتابخونه یه چیزایی برمیداره که آخرین بار همه طلاهامو برداشته بود و انداخته بود این ور و اون ور که موقع جمع کردن همش شوهرم میگفت خوب نگاه کن ببین جا نمونده باشه ولی اون موقع چیزی ندیدم .الان که یادم میاد میگم حتما همون موقع جایی انداخته .