شوهرم گفت همه شو نزنم سه دنگش رو میزنم به اسمت
نه اتفاقا میگه لازم نیست همه چیزمون رو بدونن خانواده ها
میگه تو بهش بگو باشه و رد شو
اصلا به حرفاش توجه نکن
لعنتی مگه میشه
عید اونجا بودم به دلم زهر کرد
شهرامون جداست اگه نرم دیر به دیر شوهرم رو میبینم
دلم میخواد کلا حرفاش و کاراش مهم نباشه برام ولی نمیتونم
حتی به خرج کردنم هم کار داره
اینم بگم جلوی شوهرم جرعت نداره چیزی بگه چون جوابشو میده