چی بگم از دست تو ای روزگار
ای که در نا پایداری پایـدار
دیگه دستت رو بــذار تو دست من
به تـــو چی مــی رسه از شکســــت من
ازم آرام رو بگیـــر راحت دنیام رو بگیر
از لبم جامو بگیر و دلخوشی هام رو بگیر
اما احســـاسی که مـن بهش دارم ازم نگیر
اما احساســـی که من بهــش دارم ازم نگیر
اگه گنجی سر رامه جــلوی رامو بگیر
اگه دنیا همه کامه همه دنیـــــامو بگیر
و دلخوشی هام رو بگیـر
اما احساسی که من بهش دارم ازم نگیر
ای فلک بر ســـر من یه دنیــــا منت بگذار
واسه عاشـــق شدنم بازم یه فرصت بگذار
تو دیــــار بی کسی در نمیـــــاد بـاز نفسم
من گذشتـــم از خـــودم بــرای اون دلواپسم..
بخدا التماس کردم بخدا التماس کردمپ
تا چرخ روزگار را بر وفق مراد تو بچرخاند
تا الهه ی عشق از حمایت من روی برنگرداند
من دریا و زمین و آسمان و ستاره را
به حرمت شکوه عشق تو تقدیس میکنم