امشب رفتیم عید دیدنی خونه مادرشوهرم من چادری ام شوهرم هی مرتب چشم و ابرو میومد ک موهات اومده بیرون همیشه همینه منم حرص کردم گفتم اینقد چشم و ابرو نیا از عمد بیرون نذاشتم عقیدتو واسه خودت نگه دار اینقد حرص کرده بود تو ماشین چند تا مشت ب من زد
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
واس چند تا تار موووو وا چه دل سیاه هستن .چه شورای سخت گیری داریناااا خوب تحملش میکنی من نمیتونم یک ثانیه هم اینجور مردی رو تحمل کن خداروشکر شوهرم اصلا اهل گیر دادن نیست
تمام ترسم از اینست که تو یک شب بخواهی به خوابم بیایی و من از شوق دیدار تو بیدار نشسته باشم