آقا من عروس اولیم ..برادر شوهر 7 8 ماهه نامزد کرده ...تا بحال با مادرشوهرم همیشه با احترام برخورد کردیم (کلیم مشکل داشتیم مادرشوهر خیلی با سیاست وزرنگ من ساده و بی زبون ) ولی در کل هیچوقت صحبتمون از چار چوب خارج نشده بود حالا جاری و مادرش با مادرشوهرم فاز صمیمیت برداشتن و شوخیای جنسی میکنن و میخندن مثلا مادره به مادرشوهرم میگه چوب میکنم تو پشتت ق ه ب ه یا بیا موهای اونجاتو رنگ کنم شوهرت ذوق کنه یا جاریم که 15 سالشه میگه داشتین دیشب با بابا چیکار میکردن تو اتاق پشت درم بالش گذاشتین مثلا من نشنوم یا میگه برو حموم درو باز بزار وانو پر شامپو کن بدنتو ماساژ بده بزار شوهرت خوشش بیاد و اینا دیگه حالا مادرشوهرم نمیدونم با خودش چ فکری کرده همش پیش من میگه دیگه از این به بعد میخام باهاتون راحت باشم شمام مثل دخترم ولی با دختر خودشم از این شوخیا نمیکرد قبلا ..سوالم اینا من وقتی اینا اینطور میگنو میخندن عکس العملم چی باشه دوس ندارم با منم از این شوخیا بکنن