از کجا شروع کنم اینقد اینجا تاپیک زدم از زندگیمم نالیدم دیگه خجالت میکشم شوهرم گاه ولی گاه بی‌دلیل باهام قهر می‌کنه من از صبح تا شب تو خونه م خودم هم روحیه درست و حسابی ندارم با سه تا بچه که کارشون فقط دعوا و کتک کاریه از صبح چشمم به دره که با لبخند از در بیاد تو یا حداقل وسط روز زنگ بزنه حالمو بپرسه منم زنگ بزنم میگه حرفتو بزن کار دارم چند روزه میاد خونه سرم داد میزنه زود باش یه لقمه غذا بیار می‌خوام بخوابم الآنم اومد خونه برای ناهار بتمن با عصبانیت واخم وتخم حرف زد ولی با بچه ها خوش ولش کرد دختر کوچیکمو بغل کرد بوسید ازش میپرسم چته میگه حوصله ندارم بهش گفتم از رفتارت معلومه که با من مشکل داری ازش بدم میاد چرا با من اینطوری می‌کنه بگین چی کار کنم خیلی حالمو بد می‌کنه من کجا برم چی کار کنم کاش راهی بود تا بتونم از این زندگی راحت بشم
متنفرم از آدمای قهرو
ازش انتظار نداشته باش خودتو بگیر خودتو مشغول نشون بده محلش نده تا اون از تو‌بپرسه چته
میخواستم ازش طلاق بگیرم طلاقمو نداد دوسم نداری ولی به خاطر حرف مردم طلاقم نمی‌ده کاش یا من بمیرم یا اون بخدا این اسمش زندگی نیست
چند سالته شوهرت چندسالشه تا بهت بگم چکار کن دیگه قهر نکنه
باهاش حرف بزن بگو دیگه خسته شدم بهش بگو آخه چه دلیلی داره واسه این رفتارش مگه سگ گازش گرفته بهش بگو منطقی باش
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
