دیشب شوهر عمم رفته دم مغازه بابام ب بابام گفته منو بیرون دید سلام نکرد محلم نداد بعدم پاشد اومد خونمون ک چرا بهم سلام نکردی هی میگم اقا ندیدمت میگه نه از بغلم رد شدی چجوری میشه از شر اینا خلاص شد هرو ی داستان سعی میکنم رفت و امد نکنم ولی هی یه داستانی در میارن حالم از فامیل پدری بهم میخوره دوس داشتم دیگ نبینمشون