خانومای پیرو تاپیک من گفته بودم که با یه پسر روسی رفیق شدم و بعدش بهم پیشنهاد ازدواج دادو من منطقی باهاش حرف زدم که شرایطشو ندارم و الان زوده این درخواست. تااینجا تمام
دیشب ساعت۶ونیم رفتیم کنار دریاچه دانشگاهمون که تو محیط دانشگاست نکنه دوربین بالاسرمونه
چایی بردم و شیرینی زبان، خوردیم و باد وزید سردم شد شدیدو شالم سُربود ازسرم لیز خورد افتاد رو کتم، پسرروسی(اسمشو میزارم دیوید) دیویددستامو گرفت مثلا گرم بشن و من اصلا ازشرایط دریاچه و حراست نمیدونستم 🥺😑