یه دخترخاله دارم روزایی که دانشگاه نداشته باشیم میریم بیرون اولاش اینطوری بود که حساب کتاب میکرد من هرچقدر خرج کنم دفعه بعدی اون حساب کنه دقیق پیش میرفتیم
از تابستون که من رفتم سرکار دیگه فکر کرد چخبره چون من پول درمیارم باید پولای منو خالی کنه به بهونه اینکه وقتی کارت بکشه پیامش میره واسه باباش و میپرسه چی خریدی حالا دیگه هروقت میریم جایی یه تعارف ریز میکنه و میکشه کنار حتی نمیپرسه چقدر شد
هفته پیش گفت بیا بریم انقلاب یه کافه انتخاب کردم فضای باز داره جای خوبی واسه عکس گرفتن داره بریم واسه تولدت . کادو هم واسم گرفته بود ولی کافش خیلی گرون بود یعنی پولی که من خرج کردم بیشتر از ارزش کادوی اون بود
من دوس دارم بیرون بریم جاهای خوب بریم ولی اینکه هردفعه من حساب کنم واسم زور داره من نرفتم سرکار که پول گردش اونو دربیارم رفتم که واسه خودم خرج کنم
چجوری بهش بفهمونم که اونم باید حساب کنه
ماه بعد تولدشه میخوام یه کافه خیلی گرون پیدا کنم ببرم بگم واست تولد گرفتم خودش حساب کنه جبران شه