استارتر من ۸سال باردار نمیشدم دنبال دارو و....
تا خدا بهم ی بچه داد رو ابرا بودم بااینکه بارداری وحستناکی داشتمو استراحت مطلق...
انقدر شیرین بود ک دوست داشتم دومی روهم بیارم و میدونستم بازم باید برم دکتر و دارو و سونو...و شوهرم اصلا قبول نمیکرد و میگفت من حوصله اون راه هارو ندارم جالب اینجابود ک همه سختیاش برامن بود نه اون🙂خلاصه ک درکماللللل تعجب بدون هیچ دکتر و...باردارشدم دیگه این دفعه ابرا رو هم رد کرده بودم تو فضابودم
بعد بدنیا اومدن بچه دوم نمیدونم چرا همه چیییییی بهم ریخت😔😔
دخترم حسادت شدید میکرد بااینکه از قبل مشاور و روانشناس میرفتیم ک بدونیم باید چجوری رفتار کنیم باهاش ولی اثری نداشت فکر کن بچه ای ک بعد چندسال باسختی اومده بود چقدررر تو کانون توجه بود اصلا نمیتونست بچه دیگه ای رو پذیرا باشه حتی اگر به اون بچه توجه هم نشه
از شدت فشار عصبی 
تیک عصبی پیدا کرد 
بر اثر استرس دچار ی بیماری خود ایمنی شد محیط خوته همش متشنج بود دکتر و روانشناس و...
بعدم کرونا شد من موندم و دوتا بچه ک دائم تنش و درگیری بود و شوهری ک ۷تا۱۱شب سرکاربود و عملا هیچ کمکی نمیتونست کنه
داغون شدم داغون
از ی طرف بیماری دخترم از طرفی ناسازگاریش
از طرفی حرف نزدن پسرم
و فهمیدن این ک تاخیر گفتار داره و باید بره گفتار درمانی
داستانم طولانیه
ولی خواستم بگم درسته سخته خسته میشی کم میاری همشو درک میکنم ولی ب این فکر کن ک بچه هات خداروشکر سالمن بالاخره این روزاهم میگذره و بزرگ میشن و فشار کارت کم میشه