تویه ساختمونیم ...من کلا آدم درونگراییم رفتوامدزیادودوسندارم نکه فقط باخانواده شوهر همه رو همینطورم....اصلا پایین نمیرم مگه بچه هام بخام برن تادرحیاطشون میبرم دیگه توحیاطشونم نمیرم البته کاراشونم بی تاثیر نیس ک نمیرم ...بدم میادکسی از کارام سردربیاره یا بشدت متنفرم کسی بدون اجازم دست ب چیزی بزنه یاقبل هماهنگی بیاد خونم....چن روزه من خونه تکونی دارم دوتا پسر ۷ و۲سالو۱۰ماهه دارم ک بشدت زلزلن😂 این مادر شوهرم اومده توحیاطم ک روفرشی پهن کنه بعداومده توخونم مثلا بچه کوچیکمو ببینه داره بامن حرف میزنه چشاش تواشپزخونه وگوشه کناره ازاخرم میگه ۴روزه هنوکاراتونکردی گفتم ن دیشب بادوستام دورهمی بودیم شب نبودم کلا کارام موند براحرصشو دربیارم بازامروزم اومده چیزی پهن کنه دروزدم اومد بالا منم اومدم خونه این ک روفرشیشو جم کرد دروبازکرده لبخند زنان اومده تو هیچیم نمیگه هاخونه هارونگا میکنه ببینه کاراموانجام دادم یانه 😤😤😤😤😤😡😡😡😡 بعد دراتاق خواب بسته بود گف موکت اتاق خوابو شستی میگم نه دروبازکرده نگا میکنه تواتاق خوابو😡 بدون اینکه مثلا ب بهونه ای اومده باشه ها فضولیشو کرد ورف...تازه توحمومونم نگا میکنه هربارمیاد
توروخدا اگ مادرشوهرید بدون اینکه بگید نرید خونه عروس توکمدو یخچالو حمومو نگا نکنید اخه چی گیرتون میاد