رفتیم خرید پسر یک سالم بغلم بود دخترمم ۳ سالشه خسته شده بود گفت بابا بابا بغل بغلش نکرد کلی گریه کرد یکم دیگه راه اومد افتاد دوباره گفت بابا پام درد گرفته بغل بازم بغلش نکرد گفتم پسررو بگیر بغلش کنم گفت چرا بغلش کنم لباسام با کفشش خاکی میشه دخترمم داست گریه میکرد منم خیلی نارحت شدم انقد مغرور بیشعوره که بیرون رفتنی بهش زور بیاد دور بر بچه ها یا بغلشون کنه منم قهر کردم دست دخترمو گرفتم بچمم بغلم بود راه افتادم بیام خونه تو خیابون انقد داد هوار کرد بیاد کجا میرید داد میزد به دخترم میگفت بریم خونه میزنمت چیکارت میکنم فلان بهمان منم فقط سرمو انداختم پایین اومدیم خونه رسیدیم خونه از خجالتش در اومدم تا اخر شب حرف بارش کردم مرتیکه بیشعور نمیفهمه جلو مردم جای اینکارا نیست انقد گریه کردم چشام درد گرفته اخر سرم گفت لیاقت بیرون رفتن ندارید گرفت خوابید
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
میگفتی تولیاقت نداری بی مسئولیت..کاش کالسکه میبری براشون ..گناه دارن بچه ها ننیشه بزاری مهد یا پیش م ...
دیگه نمیخوام برم بیرون باهاش تا یه مدت تنها با بچه ها میرم میزارمشون تو کالسکه ببینم یکم ادب میشه خیلی اخلاقش عوض شده با من نه ها با بچه ها بد رفتاری میکنه اخرش من از سر بچه ها در میام دعوا میشه