بچه ها امشب با شوهرم بیرون بودیم، بعد یادم افتاد گفتم بریم ، دوتا وسیله میخواستم بخریم ۲۰۰داد ، منم رفتم اونجایی که رفتم یه جای دوطبقه پراز جنسای جورواجور، گفتم بهش که میرم میگردم خلاصه یه نیم ساعتی طول کشید و اون دوتا وسیله رو با چندتا خرت وپرت دیگه خریدم، وقتی اومدم شوهرم گفت برو هرچی غیر اون دوتا گرفتی رو پس بده با حالت طلبکارانه، گفتم باشه، تو راه نمی تونستم جلوی گریمو بگیرم ،من میتونستم با ۲۰۰ همون دوتا رو بگیرم اما مدیریت کردم باهمون،مقدار چندتا چیز دیگه هم گرفتم، خلاصه طرف پس نگرفت منم به مامانم زنگ زدم باقیمانده پول رو برام کارت به کارت کرد، پولو به شوهرم دادم، همین جور برام خط ونشون میکشید، من سکوت کردم، آخرش خسته شدم گفتم بسه دیگه مگه چیکار کردم، گفت الان میریم دم در خونه پدرم آبرومو میبرم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نه میخواست بگه تو که اون دوتا وسیله رو با ۱۰۰تومن خریدی چرا بقیه پول رو نیاوردی، خب من مدیریت کردم ارزونتر گرفتم چندتا چیز بیشتر بهش گفتم خب تو یه نگاه به خریدا بکن، اگ بیخود بود تشر بزن