سر و کله زدن با کلی بچه سخته.
یادمه من ریاضی اول راهنمایی درس میدادم که رشته اصلیم نبود .دانشجوی فوق لیسانس بودم . کلاس چهل نفره حاشیه ی شهر .
وسط درس دادن یه دختر که خوب هم بود ردیف جلو همش حرف میزد . با کتاب که دستم بود آروم زدم به سرش و گفتم گوش بده به درس .
البته کارم اشتباه بود و وسط درس مهم . چهل نفر آدم که بعضیا زبون نمی فهمند و گوش نمیدن .
فرداش مادر شارلاتانش اول صبح جلوی همه معلمها و مدیر طوری قشقرق بپا کرد که هرگز فراموش نمی کنم .