توروخدا فقط به قوی بودنت ادامه بده وگرنه بچه هات میسوزن
مامان منم اینجوری بود خودمو کشتم فاصله گرفتن از آدمایی ک لیاقت هم صحبتی باهاشون ندارن رو یادش بدم البته باز از دل رحمیو مهربونی پیگیر میشه(منظورم فامیله)
درسته خیلی سخته آدم تنها میشه حرص میخوریم ک کسیو نداریم ولی بودنی ک دلو بدرد میاره چه فایده
هیچ چیز نباید یک طرفه باشه
بیخیال بقیه،خودت مهم تری
من یه برادر شوهر دارم ۱۲سال ازم کوچیکتره هرموقع میرفتم خونه مادرشوهرم کاراشونو میکردم میگفتم خونه منم هست و...
چندبار ظرف شستنی برادرشوهرم با مسخره گفت تو باید کارگر یا ظرفشور میشدی اوایل چیزی نمیگفتم همسرم ک شنید گفت جوجو بیا بشین تا کارگر بگیرن تو خانوم منی
گفت از این بعد جواب همه رو بده نذار تحقیرت کنن و من الان ارامش دارم واقعا
منم به بچه خواهرم هرکسی حرف میزد پشتش در میومدم و درمیام.حتی واسه خودم لال بشم واسه بچه نمیتونم چون زبون بسته اس.شخصیتش داره شکل میگیره.
تا یجایی ساکت باشم دفعه بعد یجوری رفتار میکنن بفهمن من از اوناش نیستم که حرف بزنن و سکوت کنم و تو سری خور باشم
حتما عزیزم دعات میکنم اگه قابل باشم.خودتم ذکرو صلوات زیاد بگو از خدا بخواه بهت قدرت و عزت نفس بده.
این باورو هر روز تو ذهن بگو که قوی ام خودم و بچه ام از همه مهمتر و ارزمشند تریم.انشاءالله زود را میفتی خانمی
