من از مادر شوهرم خیلی متنفرم اصلا خوشم نمیاد ازش
قبلن اینطوری نبودم دوسش داشتم ما دوسال اینا با اونا زندگی کردیم میرفتم خونه بابام میومدم میگف چرا فلان وسایلتو اونجا گذاشتی چرا اونو اونجوری کردی چرا خونه رو تمیز نگه نمیداری کلن اعصابمو خرد میکرد ولی اصلا باز ناراحت نمیشدم خودشونم قوانینشنون اینطوریه که عروس باید همه کار بکنه خونشون ماهم والا همه کار میکنیم میشوریم تمیز میکنم هرچی... عید میشه فرشاشو میشوریم خونشو تمیز میکنیم باز میشینه پشت سرما عروس ها حرف زدم ۴ تا جاری هستیم من الان خونم ازشون دوره ولی باز زنگ میزنه میگه بیا فلان کارو بکن نمیتونمم بگم کار دارم نمیتونم بیام چون اخلاق همسرم خیلی خیلی بده