همکار من میگفت یبار تو تخت لخت خوابیده بودم ۸صبح دیدم مادرشوهرم بالاسرمه میگه فلانی تو هنوز خوابی؟سریع پتو کشیدم روخودم. درشون تاب داشت قفل نمیشد
یا اومده بود روغن زعفرانیمو برده بود وقتی مهمون داشتم دنبالش گشتم نبود. ،به شوهرم گفتم گفت مامانم اومد برد