دور روز پیش رفتیم خونشون بعد من تازه دوماهو نیم هستش ک عروسی کردیم بعد از چاقی بحث شد من گفتم ب نظرتون من چاق شدم برگشت آره تو وقتی از خونیه بابات اومدی اینجوری بودی .چاق شدی کمی .منم برگشتم گفتم آره تو خونیه بابام ب من آب و نون نمیدادن بعد اینکه اومدم خونیه شما فهمیدم غذا چیه .ب نظرتون درست جوابشو دادم یا نه؟
درس عبرت بشه تا آخرین روزی که عروسی ازش نظر نخوای 😂😆😆😂اونم اگه عار داشته باشه نظر بخوای جواب نمیده 🤣🤣🤣🤣🤣این یه نشانه بود بدونی اصلا راجب خودت و کارات ازشون سوال نکنی چون اگه وجدان نداشته باشن همیشه بدترین نظرات رو میدن
وقتی سوال میپرسین باید جنبه ی جوابشم داشته باشین دیگه نباید انتظار داشته باشین مردم اونجوری که شما میخواین نظر بدن
کاش یاد بگیریم میشه بانظر کسی مخالفت کرد بدون اینکه بهش بی احترامی کنیم. کسی که تفکرش با تو متفاوت است، دشمن نیست، انسان دیگریست با دیدگاه دیگر، فقط همین…اگر فقط همین یک اصل را می پذیرفتیم، روابطمان بهتر می شد، آرامشی توام با احترام، به همین سادگی!مشکل ما افکار بسته است..!