شش ساله ازدواج کردم تاحالا ب دل خودم جایی نرفتم یعنی بخوام یجابرم باید ده بار بگم ب قول معروف ی ماه تو نوبت باشم.کلا باید دعوا کنم بعد.طبقه پایین پدرشوهرم هستیم.ولی برای اونا باز بهتره مثلا ی هفته ست هرشب مهمونی میرفت من نمیرفتم چون پسر کوچیک دارم پسر بزرگمم شلوغه.الان از صب بش گفتم بریم خونه دختر داییم دوساله اومده شهرمون من ی بار نرفتم اون چنبار اومده