بچه ها دارم دق میکنم ۹ ساعت با بچه شبر خوارم فاصله دارم کسی نمیاد دنبالم خودم زدم بیرون شوهرم داست با کمربند منو میزد
بچع ها برا حال دلم دعا کنین
میگن طلاق بگیر
اونا میگن
نمیان دنبالم
خودمم اگ برگردم شوهرم میگه چونکه تنهاییی برگشته
اصلا باهاش خونه نمیام
چیکار کنم شب و روز بی قرارم
بچع م همش تو خوابمه
بهش شیر خشک دادن مبگن عادت کرده
سینه های خودم هنو شیر دارع
نمیخام خشک ش
بی قرارم بی قرار
همه چی تو چن ثانیه خراب شد
خیلی زود تصمیم گرفتم
دخترمو چجوری فراموش کنم
من مبخامش
میخام بهش شیر بدم
سینه هام درد میکنه
شبب روز ندارم
۵ روزه درست حسابی نخوابیدم و هیچی نخوردم
پدر مادرمم حق دارن میگن تو رو کچا ببریم
جای من بودین چیکار میکردید
😔😔😔😔😔😔😔😔