سلام بچه ها من خیلی داغونم چهارساله میدونم که شوهرم یه زن دیگه داره.و روزی نیس که گریه نکنم.خودش میدونی که میدونم و گفتم دارم عذاب میکشم ولی براش مهم نیس.البته ما یه سری سوتفاهمات با هم داریم که همونا براش بهونه شده.دوتا بچه هم دارم هنوز کوچیکه و نمیتونم ازشون دل بکنم حیف میشن بچه هام به خاطر اونا واستادم و آبروی خودمو و خانوادم. از خدا خاستم که صبرمو زیاد کنه.خدا خودش از غم دلم خبر داره. با خودم میگم چی میشه بزار داشته باشه به درک ولی باز داغون میشم.روحیم اصن خوب نیس.در ضمن شوهرم تمام امکانات زندگی رو فراهم کرده و چیزی کم و کسر ندارم ولی محبت بینمون کم شده اون میگه تو مقصری..چیکار کنم.واینکه میدونم اون زن رو ول نمیکنه.شما بودین چه میکردین