سلام بچه ها من خیلی داغونم چهارساله میدونم که شوهرم یه زن دیگه داره.و روزی نیس که گریه نکنم.خودش میدونی که میدونم و گفتم دارم عذاب میکشم ولی براش مهم نیس.البته ما یه سری سوتفاهمات با هم داریم که همونا براش بهونه شده.دوتا بچه هم دارم هنوز کوچیکه و نمیتونم ازشون دل بکنم حیف میشن بچه هام به خاطر اونا واستادم و آبروی خودمو و خانوادم. از خدا خاستم که صبرمو زیاد کنه.خدا خودش از غم دلم خبر داره. با خودم میگم چی میشه بزار داشته باشه به درک ولی باز داغون میشم.روحیم اصن خوب نیس.در ضمن شوهرم تمام امکانات زندگی رو فراهم کرده و چیزی کم و کسر ندارم ولی محبت بینمون کم شده اون میگه تو مقصری..چیکار کنم.واینکه میدونم اون زن رو ول نمیکنه.شما بودین چه میکردین
☹️
پناه بر گااد 😵
واییی
خیلی صبر دارین خیلی.من اصلا نمیتونم اصلا .
نمیدونم چی بگم اگر بری و بچه هاتو بزاری پدر خوبیه؟؟؟چون توهم حق زندگی داری
چه کاری میتونیم بکنیم جز سوختن و ساختن بخاطر بچه ها
چه چیزا که نمیشنویم جدیداا یوقتایی دلم میخاد چشام نبینهههه ب کجا داریم میرسیم
سو تفاهمات چی بوده یعنی خیانت شما؟
برین بهش خرج کن ب خودت برس انگار وجود نداره دنبال دلیل و محبتی ادم تفم تو صورت این مرد نمیندازع تازه میگه مقصر تویی میگفتی خیانت و لاشی بازی دلیل نداره الکی خودتو قانع نکن
خدا به دلتون آرامش بده ولی واقعا چجوری دارین تحمل میکنین. نمیدونم الان میگم اگر هم چین اتفاقی بیفته قطعا جدا میشم ولی تو شرایط شما نیستم حتما خودتون بهتر میتونین تصمیم بگیرین برای آینده .
خیلی سخته... شرایط خودتو بسنج اگه شرایطش داری جدا شو اگه نه بمون 😔خیلی ناراحت شدم خدا صبر بده بهت واقعا
من بعد از دوازده سال جدا شدم
من بودم بچه ها رو مینداختم رو دلش
میرفتم طلاق میگرفتم و شوهر میکردم
چطور میدونی و باز باهاشی😔😔😔
برای دلت بمیرم
چقد ما زنا بدبختیم که بخاطر آبروی خانواده و بچه باید هر بلایی سرمون میاد تحمل کنیم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
