البته اینم بگم ک یبار رفته بود مشهد یکی بهش گفته بود ک شوهرتو طلسم کردن
من خودم اعتقادی ب این چیزا ندارم ولی زیاد درگیرش بودم
بعد طرف ب مامانم گفته بود ک ی موکل برا پدرت گرفتن ک زندگیو به تو بچه هات زهر کنه
چون واقعا بابام ۵ سال جز دعوا و درگیری کاری نمیکرد ب مامانم میگفت تو زن من نیستی
اینا بچه های من نیستن
بعد ب مامانم گفته بود ک ی لاک لاکپشتو جلوی در خونه شما چال کردن
برگشتی حتما درش بیار
اگه بگم واقعا ی پارچه ک تو مشما بود و ی لاک کوچیک داخلش بود باور نمیکنی
من خودم ب موکلی ک برا بابام گرفته بودنو چند بار دیده بودم ولی باور نمیکردم چون بچه بودم