بچه اولم دختره خودم و شوهرم عاشقشیم ولی الانم باردارم اونم ناخاسته قرار گذاشته بودیم بریم دکتر برا پسر اقدام کنیم یا بکاریم ک یهو خدا خاست و باردار شدم خودم خیلی خوشحال شدم ولی شوهرم تا فهمید ریخت ب هم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
الان آخه اون بچه کاملا درد وحس میکنه سقط کردن مگه راحته بدن بچه رو تکه تکه می کنن
الهی راه هیچ کس به بیمارستان و مطب و درمانگاه و دکتر نیفته فقط اونایی که می خوان زایمان کنن برن به دل خوش برگردن لطفا برای سلامتی پدر و مادر منم دعاکنید الهی هیچ وقت استرس سلامتی پدر و مادرتون و نداشته باشید
تاپیکهام داستان های واقعی از زندگی افراد هستن.تو دل هرکدوم ما رنجهایی هست که هیچکس باخبر نیست من رنجهای اون دل ها رو به تصویر میکشم.هیچکس خوشبخت مطلق نیست.و ما محکومیم به اینکه ادامه بدیم و اینو بدون هر زخمی که بهت وارد میشه اگر تو رو نکشه قویترت میکنه پس زخم هاتو دوس داشته باش و بجنگ برای زندگیت❤تو روبیکا یه
یه دونه برادرم ۸تیر فوت شد توی روز تولدش و ۱۵تیر عقدش بود اگه دلت خواست براش فاتحه و صلوات بفرست اسمش ابوالفضل پسر عیسی اگه خوندی بگو تا برات آیت الکرسی بخونم
دیوانه و دلبسته ای اقبال خودت باش/سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش/یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری/راضی به همین چند قلم مال خودت باش/دنبال کسی باش که دنبال تو باشد/اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش/پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت/محنت نکش از غیر و پروبال خودت باش/صد سال اگر زنده بمانی، گذرانی/پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش