نه اتفاقا دوستانی ک خبرنداشتن ایشون ازمن خاستگاری کرده همیشه درپی مخ زنی بودن اما ایشون به کسی رو نمی‌داد من خودم هم متعجبم چیشد ازمن خوشش اومد اما خب اخرش بااون خانم عقد کردن ....یه چیز جالب هم اینکه حتی حاضر بود یه کارخونه ک داشت رو ب نام من بزنه اما راستش مادیات برام اولویت نبود الانم پشیمون نیستم.همسرم رو خیلی خیلی دوست دارم.شما هم ببین اولویت برات چیه...مثلا حست سنتون اختلاف فرهنگی و طبقاتی شغل قیافه یا چی
من بعدا به یکی دوتا از دوستام گفتم اونقدررررر فحش بارم کردن ک چرا قبول نکردی خاک تو سرت و اینها
بله فکرام رو میکنم عزیزم اما من میخواستم مستقیم نگم بیا خواستگاری و ازدواج دوس داشتم مدتی رو باهاشون در ارتباط باشم تا بشناسم شون کامل و مطمئن شم از احساسم و سایر چیز ها
که گویا این ارتباط چون استاد و دانشجوییه دارکه
گاها یه سریاشون سرکار میذارن و پی حال کردنن
اما خب
اگر توی ملاک هات هست
بگو از طریق خانواده و زیر نظر اونا آشنا شید که برات مشکلی پیش نیاد
از طرفی توی دانشگاه هم رفتاری نکنید که جریان بپیچه و برات اذیت کننده باشه
حالا چ تهش ازدواج باشه چ نباشه
استاد بنده آنقدر گیر بود یهو می دیدم میگن بخش مثلا آموزش یا فلان قسمت کارت دارن میرفتم می دیدم خودشه می‌فهمیدم دوباره میخواد گوشم رو پرکنه ....هرچقدر هم میگفتم شرایطتون خوبه اما من نمیتونم قبول کنم ایشالا خوشبخت شید بازم روز از نو روزی از نو اما خب خدایی همیشه خیلی رسمی ولی درعین حال تمام حرفاتو با متانت میزد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
