2777
2789
عنوان

شب عروسی من بدترین شب زندگیم بود .خاطرش داره دیوونم می‌کنه

| مشاهده متن کامل بحث + 7293 بازدید | 92 پست
نه دختر داییشه .من کیبوردم هی تغییر میده .بچه ها من دوست نداشتم ادامه پیدا کنه .ولی هر ررررررروز ماد ...

آخ آخ پس به قول یکی از کاربرا،افتادی تو دام مادرشوهرررر

خواااااهش میکنم تمومش کن و به فکر زندگیت باش

هررر اتفاقی هم افتاده باشه الان تو زن زندگی این مرد هستی

خرابش نکن؛دوباره از نو بساز و دیدت رو عوض کن

چندساله ازدواج کردین؟

میتونی یه جشن سالگرد ازدواج بگیری ساده با دعوت دوتا خانواده تو یه باغ کوچیک،اونجا حسابی با همسرت برقص و عکس و فیلم جدید بگیر.

فرقی نمی کند آغازِ هفته باشد یا پایانش …صبح باشد یا شب … بذرِ امید ؛نه وقت می شناسد ،نه موقعیت …هر وقت بکاری ؛شبیهِ لوبیایِ سحر آمیز ،با اولین طلوعِ آفتابِ خواستن ؛جوانه می زند …و تا آسمانِ موفقیت و توانستن ،اوج می گیرد …هرگز نا امید نباش … !!!نا امیدی ، تیشه ی بی رحمی ست ؛به جانِ ریشه ی شعور و خوشبختی ات …پس تا دیر نشده ،بذرِ جادوییِ امیدت را بکار ،و معجزه هایت را درو کن … !    
اون خانم واقعا خانم خانواده دارو خوبیه .فرهنگشون بازتر از خانواده همسرم و ماست ولی واقعا دوسش دارم . ...

خب پس ذهنتو درگیر نکن 

میدونم قشنگ ترین شب زندگیت بوده و حق داری دلخور باشی اما اگه زیاد کشش بدی به ضرر خودت و زندگیت تموم میشه 

دکترم فهمیده دردم درد بی درمان توست                            دیدنت را نسخه حال خرابم کرده است                              بی وفا داروی من گرمای دستان تو بود                              لطف کن دیگر نیا دکتر جوابم کرده است 🖤

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من الان فقط مسلم حالی که عروسی مردم پیدا میکنم .وجودم پر از خشم میشه .بهترین شب زندگیم بخاطر لجبازی مادرشوهر م و نگاه‌های سمج شوهرم به اون خانم تبدیل شده به بدترین شب زندگیم

و من فهمیدم اون خانم هم متوجه نگاه‌های همسرم میشه و همش خودشو میزنه به اون راه.من احساس تحقیر میکنم که خودم تو اون جمع هستم ولی شوهرم هنوز دزدکی اونو نگاه میکنه

فکر خوبیه . کاش میدونستم مادرشوهر مو دعوت نکنم

اتفاقا دعوت کن و جلوش تا میتونی با شوهرت برقص و شادی کن

حتمااااا هم فیلمبردار بگیر که مجبورتون کنه به رقص و ژست عکس و ...چون ممکنه همسرت جلو خانواده ها بگه نمیخواد و ...


فرقی نمی کند آغازِ هفته باشد یا پایانش …صبح باشد یا شب … بذرِ امید ؛نه وقت می شناسد ،نه موقعیت …هر وقت بکاری ؛شبیهِ لوبیایِ سحر آمیز ،با اولین طلوعِ آفتابِ خواستن ؛جوانه می زند …و تا آسمانِ موفقیت و توانستن ،اوج می گیرد …هرگز نا امید نباش … !!!نا امیدی ، تیشه ی بی رحمی ست ؛به جانِ ریشه ی شعور و خوشبختی ات …پس تا دیر نشده ،بذرِ جادوییِ امیدت را بکار ،و معجزه هایت را درو کن … !    
بچه ها شوهر من هنوزم دزدکی زهرا رو میداد گاهی.فقط گاهی که من حواسم نباشه

کنجکاویه مطمعنم. همه مردها چشمشون ایتطرف و اونطرفه چون ارتباط خانم و اقا توی جامعه ما خیلی کمه، فکر میکنن ببینیم چه خبره و اون چطوریه. شما هم حساسش کردی دیگه بدتر

ول کن بابا حالا هر بنده خداییه گذشته تموم شده دیگه خودتم راحتتر بودی

هیچکدوم همدیگ رو فراموش نکردیم باهاش در ارتباط نیستم اما باخواهرش چرا حرف میزنم. بهم تعریف میکرد قبلا ک ...اما گفتم ب من نگو من دیگ متاهل شدم حتی فکر ب اون خیانته. اما متاسفانه شوهر من ی سگ خاعن هیز بدبخته. هرماه با یه خراب چت میکن

اول برای خودت بعد برای حاجت من اللهم صل علی محمد و آل محمد الهی آمین  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792