عزیزم اولا پول تنها ملاک خوشبختی نیست، ممکنه یه بچه ای که تو فقر شدیده نسبت به یه بچه ای که از لحاظ مالی هیچ مشکلی نداره ، شادتر باشه ،چون شادیهای دیگه رو داره ، داشتن هم بازی و خواهر و برادر، مهر و محبت پدر مادر و فامیل و ...
اما اون بچه پولدار تنها باشه مامان و باباش صبح تا شب سر کارباشن و هیچ خواهر و برادر و دوستی نداشته باشه
البته این مثاله واسه واضح شدن حرفم
وو حرف شما هم درسته، بچه هایی که به شدت سختی میکشن و از بچگی کار میکنن رو باید به فکرشون باشیم، گاهی کمک نقدی یا یه لبخند و یه توجه ،خودم یه روز بچه هام رو بردم پارک چند تا بچه کار داشتن اونجا بازی میکردن و سر و وضعشون خوب نبود، سعی میکردن به بچه هام نزدیک نشن چون میدونستن نگاه مردم به اونها خوب نیست ، بعد یه مدت مسئول پارک اومد و اونا رو از پارک بیرونشون کرد
میخوام بگم اولا ما باید تا جاییکه میتونم بهشون کمک کنیم، مسئله رو حل کنیم نه اینکه بخواییم صورت مسئله رو پاک کنیم، بگیم از همون اول وقتی کوچیکن کشته بشن!
دوما مگه چند درصد آمار سقط برای این جور خانواده هاست؟
مثلا خانومه میگه من تازه ازدواج کردم هنوز حوصله بچه ندارم ،باید سقطش کنم یا یکی و دوتا بچه بسه دیگه این سومی رو نمیخوام سقطش می کنم یا مثلا میگه تو فشار مالی هستیم اما منظورش اینه خونه شونه دو خوابه است و سه خوابه نیست
از این بهانه ها، ولی متاسفانه تا اسم سقط میاد بحث کودکان کار رو میارین وسط
سوما ، این دنیا محل امتحان ،یه زندگی زودگذر ،یه جا واسه رشد بیشتر روح، مثل دانشگاه که یه جایی پر از سختی و واسه رشد و هر کی موفق تر شه بعدا جایگاهش بهتر میشه
پس وقتی یکی باردار میشه ،به خواست خدا یه بنده ای قراره بیاد تو این دنیا تا بتونه رشد کنه و اون دنیا جایگاه بهتری به دست بیاره، و با سقط این فرصت ازش گرفته میشه
این دنیا فوقش صد ساله ولی اون دنیا بی نهایته... زندگیه واقعی اونجاست