2777
2789
عنوان

شما باشین ناراحت نمیشین

321 بازدید | 5 پست

شوهر من تو این شش سال ی جفت جوراب تنها نمیخره 

ولی امروز رفته واسه خودش عینک طبی خریده در صورتیکه دیشب گف فردا بریم با هم عینک بخریم بعش میگم ناراحت شدم تو از این کارا نمیکردی میگه با دوس دخترم رفتم خریدم از این به بعد همین دوس داشتم بنظرتون من الکی ناراحت شدم 

من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست 

بی خیال


ای وای از اون روز که سنگم طلا شه..... کسی چه می داندشاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد،یا پیانو می زندو آواز می خواندوجلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد.کسی چه می داند،شاید تنها شرط معشوقه ی هیتلربه خاک وخون کشیدن دنیا بود                                                   کسی سر از کار زن ها در نمی آورد،با سکوتشان شعر می خوانند،با لبهایشان قطعنامه صادر می کنندباموهایشان جنگ می طلبند , باچشم هایشان صلح! کسی چه می داندشاید آخرین بازمانده ی دنیا زنی باشدکه با شیطان تانگو می رقصد ...💙💙#سیاوش_شمشیری

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عینک طبی برا خودش خریده دیگه ولش کن بابا این همه شعبون یه بارم رمضون 

اره اخه هیچی تنها نمیخرید 

ما سر ی مشکلی تحت نظر مشاور خانواده هستیم و حای مشاور هم گفت بهش بخاطر شک های خانمت از بین بزه خرید دو نفره برین اتو دست هم ندین تا فضا آروم شه این شد امروز نمیخاد بفهمه من بدم میاد من حساسم بخدا ی جوراب بدون اون نخریدم تا حالا 

من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست 

سخت میگیری درسته بهت گفته باهم بریم ولی وقتی نبردتت فقط بهش بگو دیشب همچین حرفی زدی ناراحت شدم نبردی منو 

زیاد کش نده قضیرو

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 
سخت میگیری درسته بهت گفته باهم بریم ولی وقتی نبردتت فقط بهش بگو دیشب همچین حرفی زدی ناراحت شدم نبردی ...

اخه میدونه من شکاک هستم بهش واسه همین قضیه میریم مشاوره و دکتر هم بهش گف با هم خرید کنین با هم ی سری کارا انجام بدین ک سو تفاهم ار ببین بره اخه به مشاور گفته بود تو شش سال زندگیم بهش وفادار بودم الکی شک داره بهم 

الان این کارش نمیفهمم چون میدونه من بهش گیر میدم ی جوراب هم نمیخرید فک کن س ساعت رفته بیرون مرغ گفتم بگیر یادش رفته آنوقت وقت داشته بره دکتر شماره چشم بگیره چون تازه ی هفته قهر بوده از خونه رفته بود اومده بهش باز شک کردم خودش هم میگه با دوس دخترم رفتم انقد پروعه اخه 

خب فرم عینک ی چیزی ک من باید همش رو چشمش ببینم واقعا نباید من نظر میدادم مهم نبود انقد عصبیم ک دارم دیوونه میشم از این کارش با توجه به این چیزا ک واست گفتم 

من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز