من میگم چرا باید دقیقا هر چی برایه من میگیره برایه مادرشم بگیره اگه یک پلاستیک برایه من خرید کنه دقیقا همون پلاستیکم برایه مادرش میگیره خو ادم حس بدی بهش دس میده انگار هووو داشته باشی اونجوری میشی
من بهت حق میدم
شوهر وابسته خیلی خیلی بده
مخصوصا که مادرش هم اهل سو استفاده باشه
واقعا فاز ایتایی که میگن مگه چی میشه بچشه زحمتشو کشیده
خوب الان خانوم هم بگه دوست دارم خونم کنار خونه مامانم باشه
هرچی خریدیم برای مادرمم بخریم
هرجا رفتیم مامان دختر هم باید بره همراهشون و صندلی جلو بشینه
اونم مادر زحمت بچه شو کشیده
آیا شدنیه ؟
تعادل و توازن اگه باشه این مشکلات پیش نمیاد .
بالاخره ازدواج کردن باید مستقل شدن رو هم داشته باشه
نه به معنی فراموشی و بی احترامی والدین اما دیگه شریک اجباری سفر و خوشی و خرید و .... نداشته باشیم
عزیزم همیشه هم نیاز نیس بسازی ب همسرت با زبون نرم و سیاست (ن با جیغ و داد و دعوا و تهدید)بگو ک دلت سفر دو نفره عاشقانه قبل سه نفره شدنتون میخاد بگو ک ی مانتو دیدی خیلی قشنگ بود خودش پا پیش میزاره برات میخره بگو ک خیلی خوشت میاد با هم بودنی شیک لباس بپوشی تو جمع بدرخشی
مردا وقتی خیلی رک میگی طلا میخایی جبهع میگیرن میگن اگه منو دوس داره شرایطمو میدونه طلا میخاد چیکار ولی اگه همون طلارو هم با زبون خوش و غیر مستقیم بهشون بگی خیلی خوشحال میشن برای خانومشون بگیرن مثلا بگو مامانت النگوهاش چ ب دستش میاد همیشه خوشم میومد فلان جور النگو داشته باشم دستمو تکون دادنی صدا بده و سفیدی دستمو بیشتر ب رخ بکشه
حالا اینایی ک میگمو خودم استفاده نکردما چون زیاد به این چیزا توجه نمیکنم ولی امتحان کردم جوابه هر چقدر جلوی مرد کم توقع باشی بیشتر گرایش پیدا میکنه بخره برات کم توقع ن اینکه بگی خوشم نمیاد ن مثلا ناز کن این ماه دستت خالیه ایشالله بعدا میخریم ولی خیلی خوشگله کاش تا ماه بعد تموم نشه اینا
ب خریدشم واس مامانش گیر نده اصلا برعکس مشتاق باش همسر من خیلی بهتر شده من میگم بخریم اون میگه ن و تازه حتی وقتی میوه میخریم از من اجازه میگیره میگه زیاد خریدم یکمم بدیم مامان اینا میمونه خراب میشه منم از عمد ۱/۳ واس خودمون نگه میدارم بیشترشو میدم ببره اولندش ک همه چیو تازه تازه میخره واس خونمون بعدشم ک همسرم فک میکنه فرشتم و خیلی خوبم در حالی ک واقعا من هیچ کاری نمیکنم و باعث میشه اونم ب خانوادم نزدیک بشه ببخشید خیلی طولانی شد فقط تجربیاتمو گفتم و یچیز دیگه من مادر شوهرم جاریم و خواهر شوهرم همگی تو ی ساختمون زندگی میکنیم سعی میکنم حتی وقتی مهمون دارم غذا اضافه بزارم ک برای هر کدوم ی بشقاب بدم و محبت بینمونو بیشتر کنم امیدوارم ب دردت بخوره تجربیاتم❤
اگه ادم سر خانوادش با همسر دعوا کنه اون زندگی ب طلاق ختم میده این خانومه ک زندگیو میگردونه خانوم باید با مهربونی و سیاستش همسرشو کنترل کنه استارتر الان عصبانیه باید جلوش ی راه منطقی بزاریم ن اینکه اتیشیش کنیم بدتر دعوا کنه با همسرش و لج و لجبازی
واقعا اینایی که میگن خب مادرشه چه اشکال داره رو درک نمیکنم.مادرش هست که هست دلیل نمیشه همش دخالت کنه یا پسر از لحاظ مالی ساپورتش کنه.احترام بذاره ولی بچسبه به زندگیه خودش .معنی نداره این همه دخالت و فضولی
اونا شوهرشون خوبه اینجوری نمیکنه باهاشون برایه همین منو درک نمیکننن من واقعا عصابم خورده اصلا عصبانی نیستم با شوهرم بحث کردمو گفتم طلا باید بگیره اخر هفته هم باید کاپشن بگیره اگه داره که خرجی دونفرو میده پس باید بتونه خرجایه منم جواب بده
من نمیدونم شما چطوری با سه تا ادم که هر کدوم تحملش کلی صبر میخواد داری زندگی میکنی من نه سیاستشو دارم نه صبر و حوصلشو اره منم مشکل ندارم که شوهرم بعضی چیزا رو ببره برایه مادرش ولی از این میسوزم که دقیقا هرچی میگیره برایه مادرشم عین همونو میگیره یا اوایل شام درست میکردم میگفت برایه مامانم ببر منم زورم میومد که خواهرشوهرم اشپزی نکنه و من ببرم کم درست کردم تا عادتش از سرش بیافته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
