من هر مراسمی هست حوصله بحث ندارم میرم تو خانواده شوهر 
دیشب اجیم از اصفهان اومده بود خونه مامانم دایی وخاله واینا همه خونه مامانم بودن شوهر کثافت من از پرشب غر غر کرد که من نرم اونجا آخرم خودش رفت نشست با زن داداشش قلیون کشیدن وخندیدن 
الهی از غصه غمباد بگیره بمیره 
الهی همون جور که نمیزاره من پیش خانوادم باشن خانوادش از هم بپاشه