سلام بچه ها من ۲۰سالمه و شوهرم ۲۴سالش هست ازدواجمون سنتی هست دخترعمو و پسرعمو هستیم یک سال و نیم عقدیم ، همسرم قبل من با یه خانمی بود که هشت سال از خودش بزرگتر بود و اون دورانی که با اون خانم دوست بود خانمه نامزد داشت اون خانم خونشون خیلی نزدیک خونه ی مادرشوهرم هست اون خانم خیلی سلیطه و همزمان چندین نفر رو روی دستش میچرخونه شب خواستگاری همسرم همه چیز رو بهم گفت ولی من خیلی شک دارم بهش اون دختر هم یکسر استوری دلتنگی و دونفر رو میزاره و نمیتونم کنار بیام همش همسرم میگه من اون رو دوست ندارم اگر باهاش بودم تو این یکسال باید می‌فهمیدی یک سال و نیم که همش فکر میکنم چرا باید این همه تقاص بدم من خیلی دوستش دارم چیکار کنم سمت خودم بکشمش من لاغرم همش خودم رو با اون مقایسه میکنم چون اندام اون خوب بود چیکار کنم اعتماد به نفسم بالا بیاد
این فکرای مسموم چیه تو سرت؟ تو خیلیم خوبی خودتو با کسی مقایسه نکن
بعدشم سعی کن همی الان این شکتو برطرف کنی تا در اینده دچار مشکل نشین
شوهرت تو رو انتخاب کرده پس تو رو دوست داره
عزیزم به حرف شوهرت اعتماد کن و همیشه به خودت برس سعی نکن خودت رو با دیگران مقایسه کنی..وقتی شوهرت تورو انتخاب کرده دیگه نیازی نیس نگران باشی
اگ هی گیر بدی اخرش اونی میشه ک میترسی... عاقل باش... لاغر بودنت یه بخشیش بخاطر اعصابته انقد استرس نگیر تو از اون خانوم هیچی کم نداری... تو یک زن سالمی... ببین شوهرت از چی خوشش میاد از چی بدش میاد مثلا زنانیی ک یه هنر دارن حالا خیاطی گلدوزی و.. خوشش میاد.. برو یه هنر یاد بگیر... یا غذا واسش مهمه سعی کن مهارت اشپزیتو بیشتر کنی... مثلا از بگو بخند با نامحرم بدش میاد انجام نده... بشین یه فهرست از هر چی بدش میاد یا خوشش میاد بنویس... کمی عاقل و باسیاست باش... با بیفکری زندگیتو خراب نکن... کمترینش اینک تا یه چیزی شد انقد زود واکنش نشون نده در وهله اول خونسرد ارام باش کمی فکر کن و بهترین کار رو انجام بده... تو یک زنی باهمه امکاناتی ک خدا درونت قرار داده واس جذب همسرت از خدا در مرحله اول کمک بخاه و بعد شروع کن
عزیزم هیچ وقت خودتوباکسی مقایسه نکن هرکسی یه جور خوشگل و جذابه هروق پیش نامزدتی نمیگم ارایش غلیط و.. بکن.
همیشه پیشش مرتب وتمیز باش ازخودتم همیشه تعریف کن منم اعتماد ب نفسم کمه ولی نسبت ب قبل خیلی خوب شدم
تو رو ب خدا عاقل باش استوری های اون خانم رو هم چک نکن اعصاب خودتم بهم نریز... در این مورد دیگ ب همسرت چیزی نگو... راهنمایی چیزی خاسی همین تاپیک صحبت کن
خواهش میکنم تحت تاثیر جو مسموم فضای مجازی یا خیانت خیانت زنای اینجا قرار نگیر... رو خودت مسلط باش هیچ وقت فراموش نکن تو یک زن کاملی ک برای جذب همسرت همه جور امکاناتی درونت خدا قرار داده از دلبری کردن گرفته تا با اخلاق خوب... زبون زبون زبون امان زبون... یه زن با زبون نرمش خیلی کارا میتونه بکنه.. خودتو دست کم نگیر
حتی اگر کارش با زن ها هم باشه بخاطر طلا باز تو هنر اینو داری ک همه ذهن و وجود شوهرتو پر کنی... گریه نکن... رو خودت مسلط باش لطفا حتی اگر شده با یک مشاوره خوب صحبت کن... زندگیت الان مشکلی نداری تو فقط ترسیدی.. ب ترست غلبه کن
یه مشکل دیگه ایی که همسرم داره خیلی دهنش قرص اصلا هیچی نمیگه مثل یه اتفاقی میوفته من بعد از اینکه همه میفهمن تازه متوجه میشم که خبر داشته
یا مثلاً میریم بیرون برای خرید یا جایی مخصوصا جمعه که خونه ی مادرشوهرم هستم همه حتی جاریم هم میاد با اینکه چند بار هم گفتم اونا جایی میرن بیرون یا خرید به ما نمی گن چرا میگی خواهرشوهر کوچیکم با برادر زادش که حتما همیشه با ماهستن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
