اینجور که میگی ینی شوهرت داره. دستتون به دهنتون میرسه که برا بقیه میوه و تنقلات میبرید
چرا اااااننننققققد توقع داری که بهت لباس بیارن برات حبوباتو خوردنی بزاره تو کیفت.برات پول بفرسته
الکی خودتو داری اذیت میکنی
گریم گرفت...
بابای منم همینه اما میدونم دوستم داره
میدونی جالب اینجاست که عاشق دخترمه بغلش میکنه بوسش میکنه محبت میکنه اما با من سرد رفتار میکنه ولی خب من خودم محبت میکنم و هر دو روز یکبار معمولاً باهاش صحبت میکنم و هفته ای یک یا دوبار هم میرم خونشون از لحاظ مالی کم نمیذاره هربار میاد خونمون کلی میوه میخره میاره یا میرم خونشون هم کلی خوراکی مامانم میده ببرم ولی از لحاظ عاطفی سرده محبت بلد نیست
اسی ازش نمیخواد گلایه کنی وقتی میزنگه بش بگو وای بابا چقد دلم برات تنگ شده خیلی خوشحال شدم بهم زنگ زدی و .. ازاین حرفا . ولی مطمعن باش عاشقته جگر گوششی مگه میشه دوست نداشته باشه مدلش اینجوریه دیگه منم ی برادر دارم سنش بالاس اینجوری جونش برامون در میره ولی بزور جواب حرفامونم میده بعضی این مدلین
منم سه ماه بعد عروسیم به خاطر یه مشکلی عمل شدم، درسته عملم زیاد بزرگ و مهم نبود ولی خیلی دلم گرفت از اینکه نیومدن😭خیلی احساس بی کسی کردم خیلی بد بود😭😭😭
شوهرم دلش برام میسوخت همش بهم محبت میکرد مامانمم زنگ زد همین که گفتم الو زد زیر گریه گفت مادرت برات بمیره بخدا بابات نیاورد منو... بابامم اون روز زنگ زد تا صداشو شنیدم اشکام ریخت نمیتونستم حرف بزنم... میگفت سپردم به شوهرت مواظبت باشه چیزی نیست خوب میشی💔😭
همیشه وقتی زنگ میزنم میگه پول لازم نداری؟ حالا اونم میگه فقط ولی نمیده. هرچند من محبتشو میخوام نه پولشو😔
بابای منم همین جوری بود اما نه بی محبت فقط حجب و حیا داشت
به دلم موند یبار بپرم تو بغلش و خجالت نکشم
به دلم موند یبار بوسه بارونش کنم.خیلی رو دلمه
به نظرم پیش قدم شو اول براشون هدیه بخر بعد گاخی زنگ بزن یا پیام بفرست نذار ب دلت بمونه چون الانشم برات دغدغه شده
اسی ناراحت نباش پدر من با ازدواج من مخالف نبود اما نه جهاز داد نه کادوی درست داد نه زنگ میزنه نه خیالش هست بچه هاش درچه حال هستن زندگیمو میکنم و فکر نمیکنم بهش وقتی تنهاست یا مریض میشه بهش میرسیم اما غصه نمی‌خورم و بهش فکر نمیکنم
نه بخدا من توقع ندارم. توقع مالی اصلا اصلا ندارم. همیشه هم به مامانم میگم مامان چیزی نزار بخدا دلم راضی نیست میگه سهم خودته اگه ازدواجم نمیکردی اینا رو اینجا میخوردی بدون تو از گلوم پایین نمیره. به خاطر دل مامانم قبول میکنم. چیزای قیمتی هم نمیزاره چیزایی مثل یه شیشه مربا یا یه خوراکی که میدونه من دوس دارم یا یه وعده غذا که تو راه بخوریم تا میرسیم... بخدا به من باشه همونم نزاره ولی به زور میزاره مامانم.. میگه هم سهمته هم من انقد تو این زندگی سهم دارم واسه بچم یه چیزی بزارم که بخوره...
درددل من الان بیشتر از سردی و بی محبتی پدرم بود نه از اینکه توقع داشته باشم برام خرج کنه.. ولی خب همینام از بیمهریشه...
بخدا با این حال من دوسش دارم به همین خاطر دلم میگیره ازش💔
به نظرم شما بهش زنگ بزن حتی اگه سرد حالو اهوال کرد
بابای من ی اخلاقی داره میگه اگه کسی منو دوس داشته باشه خودش زنگ میزنه خودش میاد خونم خودش میمونه چند روز پیشمون احتیاجی نیست من کاری کنم
احتمالا اخلاق پدر شماهم همینجوره سعی کن هفته ای ی بار بهش زنگ بزنی حالشو بپرسی حتی شده در حد یکی دو دقه صحبت باشه
اره خیلی برام دغدغه ست... بیشتر وقتا خوابشو میبینم. زندگیم خوبه، شوهرم به جای همه بهم محبت میکنه ولی این موضوع انگار یه زخم شده برام... همیشه حس میکنم یه جای قلبم درد میکنه. خیلی دلم میخواد بهش بیشتر محبت کنم و بی مهریاشو نادیده بگیرم ولی نمیدونم چرا خیییلی سخته...
با این حال عذاب وجدانم دارم... خیلی درگیرم💔😔
خدا پدرتون رو براتون نگه داره... همه پدرا و همینطور پدر منم🤲😭💔
به خدا قسم خیییلی دوسش دارمااا ولی نمیدونم چرا توقع دارم بیشتر حواسش بهم باشه.. دلم محبتشو میخواد...
باز شما خداروشکر دلتونو به اینا خوش کردین... من که احساس میکنم یه روز بچه هم بیارم بچه مم دوست نداره💔
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
