مدارکش اشتباه تایپ شده بود.
خلاصه قرار بود فرداش بریم باهاش کلا ۳ نفر بودیم . خونه هم حالت ۳ تا اتاق تو در تو مانند بود که اتاق وسطی بزرگ ترینش بود . شب که شد نگار دوستم گفت همچین قضیه ای هست و طرف بهش گفته ج ن داره. منم گفتم کلا تو شمال ازاین حرفا زیاده و بیخیال و ازاین حرفا تااینکه خوابیدیم اتاق وسطی .من خوابم نبرد هندزفری گذاشتم دوستام غر زدن که صداش بلنده کم کن میاد بیرون منم عادت دارم صدای بلد گوش کنم