میخام کل شرایطمو بنویسم چون این تصمیمم خیلی مهمه و مسیر زندگیمو تا ته معلوم میکنه ازتون میخام اگر میتونید راهنماییم کنیدو خیلی ازتون ممنونم...
از وقتی بدنیا اومدم روم اسم دکتر گذاشتن همیشه پسوند اسمم دکتر بوده و همهٔ اقوام با این پسوند صدام میزدن و میزنن در تمام زندگیم ب هیچ شغل دیگه ای جدی فکر نکردم نمیدونم بخاطر اطرافیان بوده یا ی حس درونی ولی از بیمارستان و خونو جراحی و... خوشم میاد جوری ک صبا با خودم میگم کاش ۱۴ ساعت عمل قلب داشتم مثلا ب عنوان جراح ؛ یکی از بزرگترین ارزش های زندگیم این بوده بتونم ب دیگران کمک کنم بخاطر همین گفتم پزشکی میخام تو بهترین دانشگاه ایران درس بخونم ک از لحاظ علمی بالاتر باشم ک بتونم بهتر ب دیگران کمک کنم اما الان اذر رسیده و داره تموم میشه و منی ک درست و حسابی درس نخوندم و ب خودم مطمئن نیستم ب خودم شک دارم ب شدن یا نشدن ب تونستن یا نتونستن شاید نمیخام ب خودم سختی بدم شرایطشم ندارم بمونم پشت کنکور میدونم روزی هزاربار باید سرکوفت بخورم نمیدونم شاید بعدش اینجوری نباشه ولی مامانم میگه حق نداری بمونی پشت کنکور شاید اگه از الان با همین رنج پیش برم بتونم فرهنگیان بیارم درصد قبولیم خوبه بنظرم ولی از پزشکی ناامیدم فرهنگیانی ک بهش علاقه ندارم ولی مامانم همش بم میگه باید رشتتو میزدی انسانی میرفتی فرهنگیان/ درسم تا قبل مجازی شدنم با اینکه زیاد نمیخوندم همیشه خوب بود امشب مهم ترین دوراهیه زندگیمه نمیدونم چیکار کنم هدفمو بزارم فرهنگیانی ک دوسش ندارم ولی میتونم راحت تر بهش برسم و یا پزشکی ک ب خودم اعتماد ندارم و خودمو ی راحت طلب میدونم ک فقط حرف میزنه و پای عمل ک کیاد فرار میکنه البته این شخصیتم دارم ک میگم ی چیزیو میخام باید حتما بدستش بیارم ولی ب این پزشکیم شک دارم نمیدونم بخاطر دیگران بوده یا خودم! چیکار کنم!😔