سلام دخترا من دوسال نامزدم عید عروسیمه ولی منو نامزدم خیلی نسبت ب هم سرد شدیم با اینکه فاصلمون خیلی کمه یه هفتس همو نمیبینیم دیگه خسته شدم حس میکنم دوسم نداره دلش نمیخاد باهام وقت بگزرونه چی کنم حتی بهم گف دلم نمیخاد باهات چت کنم🥺🥺
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نامزد منم دقیقن بلد نیس بهم محبت کنه برام وقد بزاره شاید بگید بلد نیس ولی خیلیم احساسلتیه بمن میرسه ...
خو کارت راحت تره که دختر، من دیدم دختر خانم با ناز و لوندیش یه مرد بداخلاق خشک رو نرم کرده، خودتو دست کم نگیر، بالاخره نامزد توهم سنگ نیست، از یه چیزایی خوشش میاد، با نرمش و دلبری باهاش حرف بزن باهاش رفیق باش، ببین من نمیکنم همسرت بی نقصی و یا چی، کلا در مورد ایشون نظری نمیدم، ولی قطعا یه جاهایی خودت تند رفتی که اون یه کم سرد شده، ببین چیه اون جاها ؟ باید پیداش کنی و ترمیمش کنی با رفتار درست
ببین من عصبی میشم باید خودمو خالی کنم فوش میدم بعدشم تا چن روز دلم نمیخاد ببینمش اونم سرد شده از اون ...
نه نه نه نه اصلا نباید این کارو کنی، عصبی بودن و فوش دادن مادرت رو هم ازت گریزون میکنه چه برسه به یک پسر جووون که همه امید و پناهش کسیه که دوسش داره، باید بتونی خودتو کنترل کنی، باید شخصیت رو آروم کنی
این سری زنگ زد، گلایه اصلا نکن، اصلا، با روی خوووش جوابشو بده، بهش بگو که دلت تنگش شده، حالشو بپرس, براش یه کم شیطونی کن،قلبا فراموش کن که بینتون کدورتی بوده، قربون صدقه اش برووو، آخرشم یه قرار بزار یه جایی همو ببینین، یه بیرونی جایی
نمیدونم سر چی قهر کرده ولی اگه کوچولو مقصره ببخشش و خودت بهش زنگ بزن و از دلش در بیار، یه دفه تو پا پیش بزار چیزی نمیشه گلم، زندگی یه بازی که بعضی وقت ها باید سخت گیر نباشی