جاریم هر پنجشنبه اگه شیفت همسرامون بخوره بهم و خونه باشند زنگ میزنه میایم شب .همیشه هم برای شام میان. البته ما هم میریم ولی خب ما و اونا باهم خیلی فرق داریم از تعداد اونا چهار نفر هستن بچه هاشونم بزرگه کم غذا نیستن ولی ما همش دو نفر و نیم سهم غذامونه. تو این گرونی دست بردارم نیست لااقل بعد شام بیان. من خودم راضی نیستم برم همسرم حوصلش سر میره میگه بریم
این پنجشنبه حتما سر و کلشون پیدا میشه. نگید خسیسه یا چی والا تازه خونه خریدیم قسطا رو میدم خرج خودمونم به زور درمیاد اونوقت اونا اصلا دیگه قسطی ندارن اصلا نمیفهمه اون سری هم گفتم بهش بیچاره همسرم میره آیند بعد اینکه میاد خونه ولی بازم میخواد بیاد