2777
2789
عنوان

هفته ی ۳۹ بارداری زایمان طبیعی

| مشاهده متن کامل بحث + 25680 بازدید | 66 پست
کار خاصی هم انجام دادی گلم؟؟

آره گلم

بعد از هر وعده ی غذا یه ته استکان عرق رازیانه میخوردم

روزی یه قاشق غذاخوری گلاب

مصرف حبوبات رو بیشتر کردم مثل عدسی و خوراک لوبیا

با یه سری ورزش ای خاص و پیاده روی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم بچه دوممه چند هفته درد شدییییید واژن دارم واقعا دیگه کلافه شدم . هفته ۲۸ ام کاش منم بتونم تا ۴۰ ...

منم هفته ۲۷ام 

کمردرد درد واژن دارم میترسم زایمان زودرس کنم 

دعا میکنم هردومون ب وقتش زایمان کنیم 

ممنون انشالله.  وزنتون اضافه شده؟

ن گلم 

لاغرم هفت ماهم ی ذره شکم دارم 

کمر درد درد واژن دارم چهارشنبه وقت دکتر علائم بهش میگم 

بعضی جاها نوشته علائم زایمان زودرس بعضی جا نوشته طبیعی در بارداری😥

همه همینجورن هر جنسی داشته باشی میخای مخالفشم داشته باشی😂 ب سلامتی بیاد بغلت گلم 😘

ان شاالله دفعه دیگه برای دخترای گلت داداش بیاری عزیزم ❤❤

پذیرش رحم اجاره و تخمک اهدایی از سراسر ایران.    
سلام گلم  تحرک ک  دارم ولی پیاده رویم کمه  پله هم نداریم برم و بیام😑😑☹️ منم همینج ...

پیاده روی میگن خیلی خوبه روزی یکی دوساعت پیاده روی کنی 

پله عالیه 

زن داداش من طبقه دوم بودن هر روز میومدپایین  میرفت بالا از ۳۷ هفته شروع کرد ۳۷ هفته و ۵ روز زایمان کرد 

توکل بخدا ان شالله این یکی راحت زایمان کنی 

آره بابا آمپول فشار دردارو مصنوعی میکنه و زیااد نفس آدم میخاد قطع بشه 

من دوبار آمپول فشار زدن چون دهانه رحمم باز نمیشد لگنم تنگ بود 

دردت خونه بگیره خیلی خوبه اکثرا میگن حرف من نیست 

اطرافیانم اکثرا دردشون تو خونه گرفت تو خونه دردارو تحمل کردن 

مادری خواهری کمرشون ماساژ داد با اونا حرف میزدن یکم اروم میشدن 

غذای مقوی پختن بهش دادن تا قوت بگیره دردا تحمل کنه 

تا دردش میگرفت خودشو سرگرم ظرف شستن و جمع و جور و کارا خونه میکردن 

یا مینشستن یا خم میشدن تا دردشون آروم شه 

یا میرفتن دوش آبگرم میگرفتن 

چندین ساعت تو خونه دردا رو کشیدن و بعدم فاصله دردا نزدیک میشد میرفتن بیمارستان و سریع  زایمان میکردن 

حالا من سر بچه اولم بیمارستان دولتی ( کلا شهرمون همین یه بیمارستانو داره ) 

بعد کیسه ابم که اخر شب پاره شد رفتم تا عصر بعدش که زایمان کردم 

معاینه میکردن 

غذا اشتهام نمیکشید بخورم 

نمیتونستم از درد بخورم تا دردا میومدن به تخت میپیچیدم دلم میخواست بلند شم میگفتن بخواب سرمت کار کنه دردات نزدیک شن دهانه رحمت باز شه 

حس ادرار داشتم میگفتن هی بلند نشو 

امپول فشارم که دوبار زدن دردا وحشتناک نزدیک بهم

گوشیمم که میگفتم بدن اروم شم یکم ندادن بخاطر کرونا سال ۹۹ 

گفتم بزارین مامانم بیاد یکم کمرمو ماساژ بده نذاشتن گفتن همراهی نه 

تو بیمارستان خیلی بده ولی خب همش به عشق بچم تحمل کردم جیغ و داد و هوار نکشیدم 

تحمل میکردم موقع زایمان هم جیغ نمیزدم فقط زور و نفس عمیق ولی همینکه بچه اومد وااااییی چه حسی بود سبک شدممم راحتتتت انگار بخدا یه تریلی از روم رد شد رفت سبک شدممم 

دیگه هیچ دردی نداشتم بعد بخیه ها هم خودم بلند شدم تعجب کردن گفتن سرگیجه نداری ماما گفت نه چون جیغ نزده نداره میتونه دیگه بلند شدم همون موقع رفتم سرویس و بعدم رفتم بخش 


دست و پا گر بشکند با نسخه درمان میشود/ چشم گریان هم دمی با بوسه خندان میشود/ ای خدا هرگز نبینم بشکند قلب کسی/ دل شکسته باطنش از ریشه ویران میشود....دِل مَرَنجان که زِ هَر دل بخدا راهی هست ....چه زیبا گفته مولانا : تا نباشد امر حق برگی نیفتد از درخت 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792