ناراحت هست ولی باشه چون اون مگه هر کاری میکنه طبق میل من هست
ببین خواهر شوهر اگه خوب باشه چرا باهاش رفت و امد نکنم اون اوایل دوسشون داشتم بعد هرچی میرفتم تو جمعشون متلک مینداختن یا بیشعور بازی در میاوردن منم قیدشونو زدم باورت میشه الان زنگ میزنن چرا با ما رفت و امد نمیکنی بیا و بریم باهم ولی دلم ازشون سیاه شده
تو اون هفته مادرشوهرم اومد دعوتم کرد گفت امروز مهمون داریم توام بیا همه میگن چرا عروستون نیست تو جمعتون منم نرفتم اصلا نه دلم میخواست برم نه پام میکشید