كي مثل من از اين خواهر شوهرهاي بيروح داره؟ حتي با برادر زادشون هم نميخوان حرف بزنن و خيلي سرد هستند. در ضمن مال من بد جنس هم هستند. اگر بفهمن از چيزي ناراحت هستم بدتر ميكنن كه لجم رو در بيارن. هر چقدر از كارهاشون بگم كم گفتم. هر چقدر اوايل زنگ ميزدم يا كادو ميگرفتم يكبار هم بهم زنگ نزدن يا اقلا بگن دستت درد نكنه. جالب اين هست كه طلب كار هم هستند. به شوهرم گفتن ما ١٠ بار به سحر زنگ ميزنيم و اون يكبار فقط. در حالي كه اينطور نيست. اولا من زنگ ميزدم بعد يك هفته زنگ ميزد و اونم به شماره شوهرم. در كل انقدر ازشون بدي ديدم كه ميتونم يك كتاب بنويسم. البته قسمت من اين هست كه همه خانواده شوهرم بد هستند . من رو خيلي بي محلي ميكنن و اصلا انگار وجود ندارم
اصن زیاد تحویلشون نگیر حرفاشون برات مهم نباشه😈
درکت میکنم به شدت
به پاشنه کفشت گلم😁
مادرم انقدر براش عجيب هست كه به روشون اورده كه چرا كم پيدا هستيد و نيستيد. اونها هم در جواب من رو مقصر كردن كه من زنگ نميزنم. در حالي كه دروغ ميگن.
كلا خانواده سردي هستند ولي با من نميدونم چه دشمني دارن
شماها چيكار ميكنيد اين مواقع؟ به شوهرتون ميگيد كه اون بفهمه؟
خاتواده شوهر من ديگه خيلي سرد هستند. انگار من وجود ندارم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
