به خدا مغزم نمیکشه خودم کلی با خانوادم مشکل داشتم اعصابم ضعیف اینارو بهت میگم ببین حق دارم یانه خودم مغزم قفل نمیتونم فکر کنم حتی چون خانوادشم دایم غر بیکاریش به من میزنن 10 روز بیکار چندروز اول صبح زود میرفت غروبم نهایت تا 7 میومد خونه الان یه هفتست که صبح من 8 میام سرکار هنوز خوابه نمیدونم ساعت چند میره خبر ندارم ازونور 8 غروب میومد خونه دیشب ساعت 12 شب اومده بعد تو کارای خونه خیلی کمک میکرد الان ده روز انگار نه انگار حتی جمعه کل خونرو ریختم تمیز کنم تنها کمکش ناهار بود جوجه کباب درست کرد بعدش تو اون همه کار پاشد رفت خونه مامانش یه چیزی بیاره جایی که زود بیاد خونه رفته پیش دوستش نزدیک 11 شب اومده خونه بعد پریشب آشغال گذاشتم دم در که ببره رفتم خونه میبینم حتی آشغالارم نبرده خرید خونم که 10 روز افتاده گردن من چون اخه 8 شب میاد خونه
نیاز به دوست و همدم داشتم ازدواج کردم
خداروشکر راضیم
اره .
چون من هدفم از ازدواج عشق و عاشقی و این چیزا نبود. چون دورو برم زیاد دیدم عشقهای شدید ۱۰ ساله .که بعد ازدوتج عروس بشدت پشیمونه . و خیلیا هم طلاق گرفتن با اینکه همدیگر رو میپر ستیدن .
این چرت و پرتها رو ول کردم .
گفتم الان زمونه پوله . پول داشته باشی احترامت میکنن آدم حسابت میکنن . راحتتر زندگی میکنی و آسایش داری .البته اخلاق هم تا حدی باشه خوبه .
پول بعلاوه اخلاق .
چون حتی دیدم خیلیا با ادم معمدلی ازدواج کردن نه پولدار. الان هووو دارن . شوهراشون خیانتکاره .
گفتم همون پول بهتره .
از بیکاری🤦
هی همه متاهلا میگفتن روانی اگ ازدواج کنی من میگفتم ای بابا اینا خرشون از پل گذشته میخوان من بترشم😂
جدا از شوخی زندگی سختیای خودشو داره دیگ چه میشه کرد درست میشه به کمک خدا همه احتیاج به ازدواج دارن دیگ تاآخر عمر که نمیشه تنها موند
من 34 سالم بود. همکار بودیم. اصرار زیاد خودش و یکی از همکارای دیگمون باعث شد. الانم اگه گیر ناباروری نبودم شاید احساس خوشبختی می کردم. ولی در حال حاضر پشیمونم
