بچه ها من به شوهرم شک دارم
البته هیچی ازش ندیدم فقط خیلی بهم بی توجه شده
سر وقت میاد خونه و به پسرم خیلی می رسه و حتی به من
ولی یه حسی بهم میگه از من بدش میاد
از اندامم متنفره و باعث سردیش شده
شب به این فکر کردم با اولین چیزی که ازش دیدم میذارم و میرم
اول فکر کردم پسرمو هم با خودم ببرم ولی میدونم خیلی سخته تنهایی بچه بزرگ کردن و تصور کردم بذادمش و برمو داغون شدم
به اون حس که فکر کردم حتی به این نتیجه رسیدم من میتونم با یه آدم خیانتکار هم بخاطر پسرم زندگی کنم
نمبدونم چرا زندگیمون اینطوری شده
بخاطر بودن پسرم خیلی حالم خوبه ولی زندگی قبلیمون خیلی خوب بود 😭