اومدم خونه پدرم دخترم نه سالشه ، میدوید بازی میکرد پدرم غر غر کرد فحشش داد منم گرفتم بچه رو با مگس کش زدم، حالا ناراحتم خیلی ، عذاب وجدان گرفتم، زیاد نمیام خونه پدرم هر دو سه هفته یکبار شام فقط میام اونم اینطوری غر میزنی😭😭😭😭😭😭
مثل بابای منه
نه سالشه بزرگ شده گناه داره غرورش میشکنه عزیزم بکشش کنار باهاش صحبت کن اخه با مگس کش؟پدربزرگش چرا اینقدر بی محبت و بی اعصابه اخه دوسه هفته یکبار دوسه ساعت که این حرفا رو نداره
دخترم دستش باد کرد گریه میکنه، دوست دارم زود شب بشه شوهرم بیاد بریم خونه خودمون
دفه اخرت باشه میزنیشا.فحش بزارم برات؟بی ادب😒😒😒😒
به اعصابت مسلط باش دختر نرو خونشون چرا میری وقتی میدونی غر میزنن
اصلا دوست ندارم همون دوسه هفته یکبار هم بیام از بس غر غر میکنن ، انقد دخترم التماس میکنه میارمش
😐
وقتی جلو بابات بچه رو زدی دیگه توقع نداشته باش بهش غر نزنه و ایراد نگیره. اخه دلت اومد با مگس کش بچه رو بزنی. شوهرت ناراحت نمیشه ببینه دستشو؟. نباید ناراحت میشدی بابا پیرمردا اکثرا بی حوصله ان
آخی عزیزم دلم گرفت یهو
بچست ببوسش و بگو ناراحت بودی و بخواه حلالت کنه
براش یه چیز کوچولو بخری از دلش در میاد
بچه تر بودم به مامانم میگفتم نامادری یکی از دلایلش این بود کتکم میزد،دقیقا سرچیزایی که مقصر یکی دیگس ولی سرمن خالی میکرد...
من اگه دوروز نرم خانه بابام پدرم خودش میگه چرا بچتو نمیاری خونه ما خودتم کار داری بچتو باید بیاری
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
