ما طبقه بالا خونه پدرشوهرمینا هستیم کار همسرم شیفتیه قبل بچه دار شدن وقتی نبود میرفتم خونه مامانینا و مادرشوهرم میگفت بمون خونت خودمون شب میایم پیشت الان ک بچه دار شدم هر وقت شب میاد کلی بهونه میاره میترسم فلان و بهمان یه روز ک بهش گفتم انگار دوس نداری بیای گفت آره میترسم و اینا خونه بابات بهتره برات از طرفیم میگه بچت نفرس پایین بدون باباش اینجا فوش میدن بعضی وقتا میفرستادم ک ب کارام برسم الان با این وضع تنها دلیل اونجا بودنمون ک همسرم میگفت یکی پیشمه منتفیه دیگه دلم نمیخواد بمونم دوس دارم بریم جایی رهن یا اجاره ولی خب یا باید طلا بفروشم یا پس اندازمون برا مسکن ملی رو بذاریم وسط نظرتون چیه؟