2777
2789

خودم اولیش 

۱۲ و۱۳ ساله بودم از پدر بزرگم نگهداری می کردم  تر وخشک کردن و غیره 

یه بار ریشیش رو اصلاح کردم ،بعدیش گفتم بذار ابرو هاشم بزنم، نمی دونم واقعا با چه استدلالی این کارو کردم اینه رو دادم دستیش نزدیک بود پس بیفته بنده خدا 

همش می گفت دختر ابرو هام کو 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یه باریشم غذا درست کردم خونه دیدم سوخته 

ماهیتابه قاشق همرو کردم تو کیسه زباله از ترس مامانم بردم کوچه ی دیگه بنده خدا همش فکر می کرد جن داریم خونه وسیله آشپزخونه کم می شه آخه بار اولم نبود همیشه اسار جرمو اينجوری پاک می کردم 

یه عالمه ماکارانی پختم همرو انداختم دور قابل خوردن نبود  یبارم یه بطری ازین عرقیات گیاهی تویخچال بود من بچه بودم فک کردم آبه یکم ازش خوردم دیدم تلخه همشو ریختم یبارم نوجوونی عاشق یه پسره بودم یجا دیدمش همینجوری زل زدم بهش هنوزم یادم میفته خجالت میکشم

یه بارم شب تاریک شد من هنوز بیرون بودم با بچه هام به شوهرم گفتم ما رسیدیم خونه ماشین رو برده بودم 

بعدیش زنگ زد به پسرم کجایین گفتم سریع 

بگو خونه بگو خونه 

گفت من الان دمه درم کدوم گوری رفتین یعنی 

حیسیتم به باد رفت پیشین 

یه بارم پسرم نوزاد بود دوماه ایناش می شد بعد خواستم  از کریر استفاده کنم بریم مهمونی پسرم رو گذاشتم تو کریر 

نه اینکه باید سریش رو اونور می ذاشتم این طرف گذاشتم 

تا خواستیم بلند کنیم کریر رو از در بریم بیرون 

سر  خورد عین ماهی  از یه طرف افتاد پایین 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792