2777
2789

خواهر شوهرم گفت دلم چیز شیرین میخواد.  ب برادر شوهرم گفت بخراونم گفت من نمیرم اون هفته من خریدم تو الان ب شوهرت بگو داره میاد بخره بعد مادر شوهرم رفت شیرینی بخره . برادر شوهر م ب شوهرم گفت تو برو بدو!!! شوهرم هم نرفت ..بعد ک شیرینی اومد برادر شوهرم عین چی خورد و گفت من از حموم میام با ید  چیز شیرین بخورم. به به 


بعد جاریم گفت بهش

ادامه ماجرا در قسمتهای اینده

🤣😅

همیشه هم حذف کردن راهِ چاره نیست... گاهى باید بعضى ها را نگه داریم، تا زل بزنند به خوشبختىِ مان... که ببینند بعد از آنها، زندگى همچنان ادامه دارد!    عضو گروه قرمز بامداد خمار :وزن شروع ۸۱ 🙈    وزن هدف اول 75👸💪وزن هدف دوم 70😎وزن هدف نهایی 48😍😍من میتونم😉😉                         وزن فعلی : ۸۱👈۷۸.۵

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چرا بیسکویتهایی ک داداشم خریده تو خونه نمیخوری ..اونا رو هم بخور دوست داری ..برادر شوهرم گفت اشغالن بابا ب درد نمیخورن پولش رو ریخته دور 


بعد جاریم گفت تو کجا رفتی چیزی ببینی جی خوبه یا بد 


بعد هی ب من نگاه میکرد وسط بحثش

همه با هم حامله ان

مفهوم بدبختی اونجایی برام معنی شد که دختر ۵ سالم یه شب که باباش مثه خیلی وقتای دیگه مارو گذاشت و با دوستای عیاش و بی خانوادش رفت دور دور و گشت و گذار ،با چشمای معصومش تو صورت من نگاه کرد و گفت مامان غصه نخور من تو خیابون یه مغازه هایی دیدم که عروسکِ "آقا" میفروشن چشم و لب و دهن دارن دست و پا دارن کلاه هم رو سرشونه من فردا میرم یدونه اشو برات میگیرم تا دیگه شبا تنها نمونیم تو خونه و اون عروسکه با تو مهربون باشه و نازت کنه گریه اتم در نیاره 😔😔😔😔 اونشب فهمیدم مردونگی تو وجود بعضی مردا حتی از مانکن های مغازه ها هم کمتره اونا حداقل انقدی بدرد میخورن که احساس کنی کسی پیشت هست و تنها نیستی و اشکتم در نمیاره ...

لایک وقتی بقیشو گفتی

منم همون دختری که توومسیر مشکلات دست و پاهام تاول زدن قلبم زخمی مغزم ردی ...ولی ادامه میدم با قدرت🍭🥀زندگی کردن تو جهنمی که برات درست کردن....😏یک روز من سکوت خاهم کرد و تو آن روز برای اولین بار مفهوم دیر شدن را خاهی فهمید!!!دلم در دست او گیراست خودم از دست او دلگیر عجب دنیای بی رحمی دلم گیراست و دلگیرم...چشمام میدید اما قلبم باورنمیکرد...چیزی که قراره دشمنت نفهمه به دوستت نگو!! اونی که میگفت دل نبند تهش تلخیه خودش دلبسته ترین ادم شهر شد...یادتون رفت یاد من موند مرور حرکتاتون شد کارهرروز...سعی کنید تا ۱۲ شب خابتون ببره اگه ۱۲ به بعد بیدار بمونید خیلی خاطرات بد و مشکلات ازرده خاطرتون مییکنه ادم شبا مظلوم تر میشه جوری مغزم رد میده که باورم نمیشه توی روز اون همه قوی ام.نمیدونم پس کی قراره سرنوشت میخاد اون روی خوب زندگی رو بهمون نشون بده.چگونه میتوان به تاول های پا گفت مسیر طی شده اشتباه بوده...یه روز کسیو ک ترس از دست دادنشو داشتی خودت قیچیش میکنی...ینی میشه روز خوب منم برسه.خاهر قشنگم بخاطرت ازجونمم میگذرم واسه خوشحالیت...زمان همه چیزو ثابت میکنه...زمین گرده همه کارما پس میدن کسی ک بهت بدی کرده بود یه روز همون سرش میاد.. ما که توقع نداشتیم دنیا مارو نوازش کنع فقط میخاسیم یکم کمتر جیگرمونو بسوزونه.خدایاا کسی پشتم نیست تنهام خودت دستمو بگیر و ولم نکن

خانوادگی ویار حاملگی دارند انگار 😂😂😂؟ 

🌿اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🌻
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792