چه حسی داشتین میرفتین دانشگاه
چه حسی لحظه دیدن رتبه تون داشتین
از اینکه مستقل میشدین و قرار بود روی پای خودتون وایستین
چقدر خوشحال بودین
موقع وسیله جمع کردن برای خوابگاه حس و حال تون رو بگین 😀😀
یه کنکوری زودتر میاد اینجا مطمئن باش🚶🏻♀️😂
یجوری بودم هم خوشحال هم ناراحت
من برای دانشگاه رفتن خیلی خوشحال بودم چون عاشق رشته خودم بودم وقتی هم جواب کنکور کارشناسی اومد از خوشحالی نمی‌دونستم چیکار کنم 😂😂 ولی برای ارشد اصلا خوشحال نبودم چیزی که میخواستم نشد
هیچ حسی واقعا
مستقل چیه دانشگاه یه رب تا خونه فاصله داره😂
والت چون نخونده بودم روزا آخر آستری میگرفتم
سر کنکور کارت ملی یادم رفت ببرم خوراکی رو یمز بود من فکر کردم خودشون بهمون میدن بر نداشتم
تک بلندگو یه چیزایی سر کنکور اعلام میشد گند میزو نو اعصاب
زگهواره تا گور حسش نبود
در پوست خود نمیگنجیدم
برای اولین بار میخواستم ۲۰۰۰ کیلومتر از خونه دوررررر بشم وای خیلی حس خوبی بود یادش بخیر
از ترم۱ تا ۵ مجازی بودیم حالا اعتصابه بیشتر کلاسا تشکیل نمیشه چقد زوق روپوش داشتیم و خون اصلا نرفتیم سر کلاس
پیام نور مگه حسو حالیم داره ک بخام بگم😂
موقع جمع کردن وسایلام تا رفتن به خوابگاه کلی گریه کردم دو سه ماهم گرفته بودم
منکه هنو چس ترمم
موقع دیدن رتبه کاملا انتظار پنج شیش رقمی بودنو داشتم خداروشکر انتظارم درست بود
وقتیم میخواستم برم دانشگاه عین سگ استرس داشتم میترسیدم رفیق پیدا نکنم که خداروشکر اونم درست از آب دراومد
فهمیدم دولتی قبول شدم رو ابرا بودم خیلی خوشحال رفتم دیدم همچین چیز خاصی هم نبوده یه چیز تو مایه های مدرسه آخه من پیش خودم میگفتم فقط سال کنکور سخته باید زیاد درس بخونی بععدش راحت میشم ولی دیدم دانشگا درستش سخت تره یکم زده شدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
