ما هم این چیزا رو دیدیم مادر شوهر من روز عروسی تو باغ عکاسی آنقدر زنگ زد شوهرم که شوهرم گوشی رو انداخت تو چشمنا و اومد
فرقش با مامان این پسره این بود که جلو روی ما میگفت خییلی منو دوست داره ولی نمی تونست حسادتش رو کنترل کنه
خیلی زمان برد تا باورش بشه که پسرش زندگی مستقل تشکیل داده
الانم هنوز یه کارایی می کنه ولی من چون خودم پسر دار شدم میگم حساس نشم که بعدا تو زندگی پسر خودم نبینم 🤲
ما هم چند بار رفتیم بیرون مامانش دم ب دیقه زنگ میزد پشت سر هم ک کجایی؟ کی میای ؟ فلانی زنگ زد اینو گف ، فلانی اینکار رو انجام داد
در حالی ک این صحبت ها جاش پشت گوشی نیس ۲ ساعت بعدم میتونست بگه😒
خودش شاغل هست ؛ بازنشسته هم شده
پول ب انداره کافی داره ؛ میخواست من مثلا حساس بشم
زنگ زد گف پول میخام برام کارت ب کارت کن
من واقعا عکس العملی نشون ندادم آخه ب من ربط نداره ک
ولی همش ب ی نحوی میخاد کرم بریزه
خدا گل پسرتو واست حفظ کنه😍😍❤
فقط مادرشوهر خوبی باش😂💔 بخدا عروس جماعت گناه داره 😂😂
شوخی کردم مشخصه ک خانوم محترمی هستید❤😇
فقط یه چیزی بهت بگم هر خواستگاری رو فقط با خودش بسنج نه با آینده ای که هنوز نیومده!!!
این اومده ببین با این شرایط می تونی ازدواج کنی یا نه!!
یکی از دوستان از نوزده سالگی خواستگار داشت همه اش میگف اگه یکی دیگه بیاااد چی! اگه اون بهتر باشه چی!....
دکتر
مهندس
استاد
رئیس کارخونه
پسر سردار ارتش
اومد براش ولی هنوز که هنوز نتونسته تصمیم بگیره!
الان سی سالش هست دعا کنید انشالا ازدواج کنه به آرامش برسه 🌹... چون واقعا قصد ازدواج داره ولی نتونسته درست تصمیم بگیره
