سوتی حساب نمیشه ولی ...
یه دبیر مرد داشتیم دبیرستان .. ادبیات تخصصیمون بود !
حدوداً ۴۰ .. ۴۵ ساله ، که خیلیم باهاش اوکیم و ب شدت از صحبت کردن باهاش لذت میبرم ..!
ولی سال اول چون زیاد نمیشناختمش ، یهو در کلاسو باز کردم اومدم داخل ، نمیدونستم تو کلاسه، زنگ نخورده بود اخه😂 امتحانم داشتیم ..هیچی نخونده بودم .. کلاسم طوریه ک تا سرتو برنگردونی نمیبینی معلمو میزشو !!!
من تا داخل شدم شروع کردم فهش دادن 😂 مردک الدنگِ فلان فلانه😂🤦🏻♀️ بدترینش این بود ک گفتم : معلوم نیس چشه این مردک ، بعضی روزا خوبه بعضی روزا نه ، فک کنم زنش بهش نمیرسه عقده هاشو رو ما خالی ..... اینجا بود ک متوجه چشم و ابرو اومدن دوستام شدم ، برگشتم دیدم عههه :) توکلاسه